صدای درو ناپدید شدن(گوهر) مثل پتکی بود که به مغز باقر فرود آمد... تا چند ثانیه گیج ومات مانده بود و نمی توانست به دنبال سپاهیان سیستانی که چندصدمتر از آنجا دور شده بودند برود
+ نوشته شده در چهارشنبه پنجم خرداد ۱۳۸۹ ساعت 10:58 توسط جواد برزگر
|
باعرض سلام خدمت دوستان و عزیزان و همکاران گرامی